هر سليقه و بينشي كه داشته باشيد، نميتوانيد زيباييهاي طبيعت سرسبز و درختان جنگلي را انكار كنيد و از مرگ درختان ناراحت نشويد اما كساني هستند كه امرار معاش آنان در تبديل كردن تنه درختان به زغال و چرخش دوباره چوب پس از فرآوري است كه به آنان زغالفروش ميگويند.
زغال ماده سبك، شكننده و سياهرنگ باقيمانده از نيمسوختن چوب است كه قسمت اعظم تركيبات آن تبديل به كربن ميشود به طوري كه زغال داراي ۸۵ تا ۹۸ درصد كربن است و براي پخت و پز و كباب كردن گوشت قرمز و سفيد و قليان كاربرد فراواني دارد.
هر چند بيشتر اين افراد از روي عشق و علاقه به شغل توليد و فروش زغال روي نياورده و از سر ناچاري و بيكاري به اين كار سخت و جانكاهه تن دادهاند، اما شرح روايت كار تعدادي از كارگران يك كوره زغال بدون دود سنتي در روستاي "قمقلعه" مهاباد حكايتي ديگر دارد كه شنيدن آن خالي از لطف نيست
از ميان باغات سرسبز و مزارع زيبايي دشت "شهرويران" مهاباد از دور دود سياه و كمرمقي بلند ميشود، اگر رد اين دود را به طرف روستاي قمقلعه بگيريد از ميان آن همه زيبايي اين دشت زيبا، از طريق جادهاي خاكي كه از چند مزرعه ميگذرد و داراي چاله و چولههاي فراواني است به كوره تهيه زغال سنتي برادران "لله" ميرسيد.
در بدو ورود به كوره زغال به مرد ميانسالي رسيديم كه در ميدان بزرگ كوره و با استفاده از شلنگ آب مشغول آبپاشي محوطه است و با نزديك شدن ما دست از كار ميكشد و براي خوشآمدگويي به استقبال ما ميآيد و خودش را كاك سليمان معرفي ميكند.در قسمت ديگري از كورهخانه چهار سوله تهيه زغال به رديف در كنار هم قرار داشتند كه درب ۲ سوله با استفاده از گل پوشيده شده و در حال سوختن بود و درب يك سوله باز و سه كارگر مشغول بيرون كشيدن تنههاي زغالي درختان از داخل كوره بودند.
تنههاي درخت كه زغالي شده را به محوطه بيرون سوله ميآورند تا علاوه بر سرد شدن، آفتابي به آنها بزند و سپس براي بستهبندي و فروش آماده شوند، بوي دود در همه جا پيچيده و تنههاي بيجان درختان كه روزي براي خود روزگار ديگري داشتند هماكنون در گوشهاي افتاده و منتظر تبديل شدن به زغال هستند.
سر سخن را با "كاكسليمان" باز ميكنم و از كارش در اين كوره ميپرسم.
او كه متولد سال ۱۳۴۸ روستاي قمقلعه مهاباد است و از دوران كودكي از ناراحتي هر دو چشم رنج ميبرد ميگويد: چشمانم بسيار كمسو هستند و از فاصله بيشتر از چهار متر نميتوانم چهره افراد را تشخيص دهم و به خاطر همين عارضه سال ۱۳۶۶ در زمان جنگ تحميلي از سربازي معاف شدم.
سليمان لله افزود: از سال ۱۳۸۰ كار در كورهخانه زغال را شروع كردم، در ابتدا كوره را در نزديك روستاي "تيكانلوجه" مهاباد به همراه برادر بزرگم راهاندازي كرديم اما با توجه به اينكه در نزديكي جاده و روستا بود با حكم اداره محيط زيست آن محل پلمب شد.
وي اظهار داشت: با راهنمايي منابع طبيعي و اجازه شوراي اسلامي روستاي قمقلعه در بخشي از زمينهاي لميزرع روستا (شورهكات) كه حدود ۶ هزار متر مربع بود ساخت كورهها را آغاز و هماكنون از چوب هرس باغات و درختان پير و فرسوده زغال توليد ميكنيم.
"لله" گفت: از افراد بيكار روستا براي كار در كوره زغال كمك گرفتم بهطوري كه هماكنون در اين كوره خانه ۶ نفر به صورت مستقيم و تعداد ديگري هم به صورت غيرمستقيم امرار معاش ميكنند و چرخ زندگي خود را به حركت در ميآورند.
وي در خصوص كار در كوره ذغال نيز گفت: اين كار با سختيهاي زيادي همراه است به طوري كه در برخي موارد براي تهيه چوب موردنيازمان مجبوريم به مناطق مختلف برويم ولي در بيشتر موارد باغداران خود درختان بلااستفاده باغات خود را با خودرو به كوره منتقل ميكنند.
وي افزود: نوع درخت در نوع زغال توليد شده بسيار مهم است و به همين خاطر درختان سيب و آلبالو را از هم جدا ميكنيم و پس از قطعه قطعه كردن در كوره قرار ميدهيم؛ كوره بايد چند روز بسوزد و در اين مدت نياز به مراقبت و نگهداري دارد.
وي اظهار داشت: سپس زغال تهيه شده را از كوره خارج ميكنيم و در داخل ميدان پهن ميكنيم تا به خوبي خشك شود و پس از الك و خرد كردن زغال را در بستههاي مناسب (به درخواست مشتري) بستهبندي ميكنيم.
"لله" گفت: كار در كوره زغال بسيار سخت و طاقتفرسا است و مشكل بينايي و ديد كم چشمانم هم بر سختي اين كار افزوده است اما من بر اساس تصميمي كه گرفتم هيچگاه تسليم زندگي و شرايط نميشوم.